۲ مطلب در شهریور ۱۳۹۸ ثبت شده است

معرفی فیلم 3

فیلم خارجی :

A dangerous method 2011 :

یک روش خطرناک فیلمی تاریخی محصول سال 2011 است به کارگردانی دیوید کراننبرگ.این فیلم به شرح حال مختصری از چالش های زندگی فروید و یونگ با مراجعانشان ،چالش های آن ها با خودشان و مسا ئل روز سال های 1904 به بعد می پردازد.این فیلم را به همه ی دوست داران روانشانسی پیشنهاد می کنم.

Fahrenhat 451   1996 :

این فیلم درباره ی دنیایی است که در آن همه ی کتاب ها را می سوزانند و داشتن کتاب قدغن است.داستان فیلم درباره ی آتش نشانی است که کار آن به جای خاموش کردن آتش به آتش کشیدن کتاب هاست.درام داستان جایی شکل می گیرد که آتش نشان داستان به طور اتفاقی در یکی از ماموریت هایش کتابی را برای مطالعه کردن نمی سوزاند و...توجه کنید که فیلم محصول سال 1996 است چون فیلم هایی دیگر با مشابهت اسم وجود دارند.

 

 

Inception 2010 :

این فیلم فوق العاده به کارگردانی کریستوفر نولان به لایه های عمیق ذهن آدمی و ناخودآگاه می پردازد.هر قسمت از فیلم دارای تحلیل موشکافانه و حا ئز اهمیت است که توصیه می شود پس از تماشا کردن فیلم نقد های مربوط به فیلم نیز خوانده شود.

 

Fight club 1999 :

فیلمی بی نظیر با کارگردانی دیوید فینچر. شخصیت اصلی فیلم جوان بی‌نامی است که به عنوان راوی شناخته می‌شود. راوی زندگی غیرعادی و عجیبی دارد. او به مدت شش ماه است که به بیماری بی خوابی مبتلا شده‌است و زندگیش تبدیل به لحظاتی تکراری و پوچ شده‌است. راوی برای درمان بی‌خوابی‌اش به دکتر مراجعه می‌کند؛ اما دکتر علی‌رغم اصرار زیاد دارویی به او نمی‌دهد و به جای آن پیشنهاد می‌دهد که به کلاس‌های شبانه برود.از این فیلم با بازی فوق العاده برد پیت لذت ببرید.

 

One Flew Over The Cuckoos Nest : 1975

این فیلم را قبلا نیز معرفی کردم اما چون بسیار فیلم پر معنایی است مجددا آن را در این پست جای دادم.فیلم پرواز بر فراز آشیانه ی فاخته که در ایران به اسم (دیوانه ای از قفس پرید) نیز شناخته می شود درباره ی یک زندانی است که برای این که آسایش خود را بهتر کند تصمیم می گیرد که خود را به دیوانگی بزند تا در تیمارستان روانی ها راحت تر بتواند زندگی کند اما او غافل از این است که یک پرستار سادیسم و ازخود راضی مسوول آن جاست.تمام تکنیک  و داستان و جلوه های فیلم یک طرف بازی بی نظیر جک نیکلسون یک طرف.این فیلم را به هیچ وجه از دست ندهید.

 

 

فیلم ایرانی :

کلوز آپ 1368 :

حسین سبزیان، به‌دلیل شباهتش به محسن مخملباف خود را به خانوادهٔ آهن‌خواه به‌عنوان محسن مخملباف معرفی می‌کند و به بهانهٔ ساختن فیلم به خانهٔ آن‌ها راه می‌یابد. در روز اول مخملباف بدلی از مهرداد، پسر خانواده که به سینما علاقه‌مند است، می‌خواهد در فیلمی که او قصد ساختنش را دارد نقشی به عهده بگیرد و از خانهٔ آهن‌خواه به عنوان لوکیشن استفاده شود.نکته ی جالب در مورد فیلم این است که تمام بازیگران در فیلم در نقش اصلی خود بازی می کنند مثلا سربازی که سبزیان را دستگیر می کند همان سربازی است که در واقعیت سبزیان را دستگیر کرده است.این فیلم در سبک ر ئال است.این فیلم پر معنا را به کارگردانی عباس کیارستمی به تمام دوستان پیشنهاد می کنم.

 

ده 1380 :

فیلمی به کارگردانی عباس کیا رستمی.فیلمی فمنیستی.فیلمی از دل جامعه ی ایرانی.این فیلم که زندگی زن را نشان می دهد ولی با فرم و شکلی متفاوت تر از آن چه تا کنون دیده ایم.این فیلم را برای اشاعه ی فرهنگ صحیح به تمامی عزیزان پیشنهاد می کنم.

 

 

 

دونده 1363 :

فیلم دونده از امیر نادری برای من یک الهام بود.الهامی برای تلاش برای دوندگی برای از پا نیوفتادن برای زور زدن و به دست آوردن آن چه واقعا می خواهیم.این فیلم همیشه نوید بخش دوندگی های من در زندگی است.داستان فیلم را نمی گویم فقط می گویم که داستان داستان دوندگی است . شما هم ببینید شاید شما هم تحت تاثیر قرار بگیرید و انگیزه ای شد و جرقه ای شد برای کارهای بزرگ.

 

گاو 1348 :

داستان گاو را که غلامحسین ساعدی به تحریر در آورده است شاید همه خوانده باشیم.اقتباس آن را داریوش مهرجویی در سال 1348 ساخته است.این فیلم دارای زوایا وشخصیت پردازی بسیار عالی است که به بیننده کمک می کند در عمق فیلم فرو برود.

 

زندگی و دیگر هیچ 1371 :

داستان فیلم درباره ی زلزله ی سال 1369  که در منجیل و رودبار اتفاق افتاد است.این بار خود کیارستمی به شمال کشور سفر می کند تا به دنبال بازیگر فیلم خانه ی دوست کجاست بگردد چون نگران است که مبادا در این زلزله بازیگر فیلمی که قبلا با او کار کرده است آسیب دیده باشد و بعد در جریان این سفر کیارستمی بعدی دیگر از ویرانی های زلزله نشان می دهد.

 

 

 

نقد نظام اقتصادی ایران

در طی دوترم گذشته توسط برخی اساتید و بسیاری از دانشجویان در مورد نظام سرمایه داری ایران شنیدم و متاسفانه به دلیل محدودیت زمان و یا جلوگیری از به حاشیه رفتن موضوع اصلی از مباحثه خودداری کردم.این مقاله نقدی است بر نظام اقتصادی ایران و همچنین جوابیه ای است برای کسانی که نظام اقتصادی ایران را سرمایه داری می دانند.
کاپیتالیسم یا سرمایه داری یک نظام اقتصادی است که در آن پایه های یک سیستم اقتصادی در دست مالکان خصوصی است و از آن برای بهره مندی اقتصادی در بازارهای رقابتی استفاده می شود.به این تعریف، آزادی مالکیت نیز گفته می شود.
آدام اسمیت اقتصاد دان اسکاتلندی در کتاب خود به نام "ثروت ملل" که در سال ۱۷۷۶ به چاپ رسید حرفی زد که برای عموم مردم بسیار عجیب به نظر رسید.او معتقد بود که سود شخصی سرمایه گذار باعث رفاه عمومی می شود.اما واقعا چطور می شود که سود بیشتر یک شخص باعث رفاه عوام شود؟قانون او یک "باید" بزرگ داشت.بایدی که امروزه در سرمایه داری جدید نیز مهم است.نکته ی مهم او این بود که سود به دست آمده باید مجددا در تولید سرمایه گذاری شود.برحسب این قانون شخص سرمایه گذار قسمتی از سرمایه ی خود را مجددا در جهت تولید خرج می کند یعنی در واقع کار جدید و موقعیت شغلی جدیدی می آفریند.همین امر باعث می شود که مردم راحت تر بتوانند شغل مناسب و متناسب تخصص خود پیدا کنند که مزایای قابل قبولی دارد و فرد را به یک امنیت روانی و اجتماعی می رساند.از طرفی واژه ای نیز هست به اسم "ثروت" . ثروت همان پول است.به طور مثال اگر شخصی دارای چند میلیارد تومان پول در حساب بانکی اش باشد این فرد را می توانیم ثروتمند بنامیم اما او قطعا سرمایه دار نیست. "دارایی" نیز به اموال و خانه و زمین شخص گفته می شود(منظور دارایی ثابت است).
بنابراین طبق تعاریف فوق ،حال می دانیم که اگر یک کارگر ساده قسمتی از درآمد خود را سهام بورس بخرد،آن کارگر سرمایه دار است چون قسمتی از درآمد خودرا برای تولید مجدد استفاده کرده است.چنانچه بخواهیم تفاوت سرمایه و ثروت را در یک جمله بیان کنیم باید بگوییم سرمایه پول و کالایی است که در جهت تولید سرمایه گذاری می شود و ثروت، پولی است که دفن می شود و به اقتصاد کمکی نمی کند.
با این اوصاف اگر نگاهی گذرا به اقتصاد حال حاضر بیندازیم افراد ثروتمندی را می بینیم که ایده ای برای کارآفرینی ندارند،اجناس قاچاقی را وارد می کنند و کار و کاسبی تولید داخل را کساد می کنند.به راحتی ما یحتاج مردم از قبیل خوراک و پوشاک را احتکار می کنند و چند ماه بعد چندبرابر قیمت می فروشند،با بستن درها به روی توریست ها و محدود کردن آن ها باعث ضربه خوردن به بازار مسکن،پوشاک،خوراک و...می شوند و از طرفی سود حاصله از معاملات خود در ایران را در کشورهای دیگر صرف خوش گذرانی و یا حتی سرمایه گذاری در آن جا می کنند.البته لازم به ذکر است که چون اقتصاد کشور دولتی است و اکثر این کلاه برداران در لایه ی قدرت هستند معمولا عاملین این فسادها مشخص نمی شوند و یا اگر مشخص می شوند دیگر او در ایران نیست و به همراه هزاران میلیارد دلار وارد کشور دیگری شده.بنابراین اقتصاد شفاف و واضحی را نمی توانیم مشاهده کنیم.نه سیستم درست برای تولید و نه سیستم درست برای توزیع.یقینا با سرمایه داری فاصله ی زیادی داریم.
شاید بگویید که کشور ما چون تحریم اقتصادی است نمی تواند شغل زیادی بیافریند.لطفا به مثال ذیل توجه کنید:
در ژاپن شبکه ی بسیار گسترده و متنوعی از رستوران ها وجود دارند که بسیار ارزان هستند(اگر در خانه غذا درست کنید هزینه ی آن گران تر از رستوران تمام می شود) و با ارائه ی سرویس خوب و عالی همه را جذب خود کرده است.بسیاری از خانواده های ژاپنی ترجیح می دهند به جای پخت و پز در خانه،ارزان و راحت از این رستوران های متنوع استفاده کنند.بواسطه ی اسقبال فراوان از خدمات رستوران ها شبکه ی بسیارگسترده ای از تامین مایحتاج،تجهیزات،نیروی انسانی و...شکل گرفته است که عامل مهمی درگردش چرخ بزرگ اقتصاد ژاپن شده است.سوال من این است که آیا به وجود آوردن این چنین محیطی برای گسترش خدمات رستوران داری در ایران ربطی به تحریم ها دارد؟و یا بی عرضگی و ناتوانی و بی برنامگی این شاهزادگان مغرور سبب شده است که مااین قدر ضربه پذیر و و ناتوان شویم؟
اجازه دهید کمی موضوع را موشکافی کنم.یکی از آخرین آمارها سهم تولید محصولات صنعتی در اقتصاد ژاپن را تنها در حدود ۳۰درصد و سهم خدمات را در حدود ۷۰درصد نشان داد.یعنی اگر همه ی شرکت های عظیم تولید کننده ی صنعتی اعم از تویوتا،پاناسونیک،هوندا،سونی،توشیبا،هیتاچی و... ورشکست شوند و یا اصلا هیچ کشوری محصولات آن ها را خریداری نکند تنها ۳۰درصد اقتصاد ضربه می خورد و قسمت عمده ی آن که مربوط به بخش حمل و نقل،بهداشت،تغذیه،رستوران ها،فروشگاه های خرده فروشی،هتل داری،آموزشی و...است اقتصاد کشور را سرپا نگه میدارند.
در ایران اکثر مدیران و دولت مردان ما حکم بچه پول دارها و شاهزادگانی را دارند که توان کارآفرینی را ندارند و تنها هنرشان حیف و میل کردن پول های باد آورده از فروش نفت و منابع ملی است.هم اکنون که با تشدید تحریم های آمریکا فروش نفت و منابع خام بسیار سخت شده است و آن پول باد آورده دیگر در دسترس نیست همه ی این شاهزادگان و بچه پول دارها عزا گرفته اند و به هر خار و خاشاکی خود را آویزان می کنند تا کمی نفت بیشتر بفروشند.نفتی که گویا تمام اقتصاد ایران است.و همچنان از کار و تولید خبری نیست.
امااگر سرمایه دار نیستیم پس چه نظامی در کشور حکم فرماست؟
کلپتوکراسی نوعی از حکومت است که بر پایه ی غارت اموال عمومی و تاراج منابع ملی بنا شده است.این نوع حکومت بیشتر درکشورهای توسعه نیافته ی دارای رژیم های دیکتاتوری،سرزمین هایی که مردمانش از سطح آگاهی اندکی برخورداند و به حقوق خود واقف نیستند و از بلوغ سیاسی و فرهنگی فاصله دارند و همچنین اقتصاد آن ها دولتی است دیده می شود.هم سنگ فارسی مناسب و رسا برای این مفهوم "دزدسالاری" است.
از مشکلات و آسیب های کلپتو کراسی یکی این است که در آن فساد از سطوح مدیریتی کلان به خرد گسترش می یابد و در جامعه شایع می شود و هر کس که به منابعی دسترسی دارد بسته به میزان نفوذ و توان و جایگاه خود دست به چپاول می زند.در چنین جامعه ای سطح کیفیت زندگی مردم به شدت رو به کاهش می نهد و رفاه و امنیت اجتماعی و روانی در سطح پایینی قرار می گیرد.علاوه بر این به علت دست داشتن صاحبان قدرت در فسادها اجازه ی شفافیت سازی در اقتصاد داده نمی شود تا به راحتی به سودجویی های خود بپردازند.نتیجه این است که اقتصاد آن کشور انحصاری،مریض،فاسد،غیر شفاف و ناایمن می شود.
مشکل دیگر این است که به علت نبود سیستم بوروکراسی درست و مراجع بررسی کننده در این موارد و عدم وجود عدالت،کسانی که بر مشاغل دولتی می نشینند در هر جایگاهی که باشند بر گرده ی مردم سوار شده و بر آنان ظلم می کنند و در عین حال وظایف خود را انجام نمی دهند.‌
برآیند همه ی موارد یاد شده این است که در این جوامع فساد،دزدی،رشوه خواری و رانت بازی رواج می یابد و نیز طبقه ای ناراضی به وجود می آید که همان عامه ی مردم اند.این طبقه بر این باوراند که حقوقشان ضایع شده و عده ای در کشور حقشان را می خورند و به آن ها ظلم می کنندبنابراین این گروه هم در هر جا که بتوانند دست به تلافی زده و با تخریب کردن،دزدی،درست کار نکردن،کوتاهی در انجام وظایف،کم فروشی و احتکار خشم خود را فرو می نشانند و با این توجیه که"حق ماست،همه میخورند،چرا ما نخوریم" خود و دیگران را قانع می کنند.این گونه است که اقتصاد یک کشوربه سراشیبی سقوط می غلتد و دچار رکود می شود.بدین ترتیب فساد اقتصادی و سیاسی در این جوامع تبدیل به فرهنگ غالب شده وجزئی جدا نشدنی از زندگی روزمره ی مردم می شود و فرهنگ و اخلاقیات از آن رخت می بندد.بزرگترین مشکل این نظام های حکومتی"سقوط اخلاقیات و انسانیت "است.

منابع:
۱-مکتب های سیاسی/دکتر بها الدین پازارگاد
۲-مسایل سیاسی - اقتصادی جهان سوم/دکتر احمد ساعی
۳-رانت و فساد در سایه ی خشونت/پروفسور داگلاس نورث
۴-ثروت ملل/آدام اسمیت
۵-انسان خردمند/یووال نوح هراری
۶-جنون قدرت و قدرت نامشروع/دکتر محمدرضا سرگلزایی
۷-اقتصاد ژاپن شکست نمی خورد(مقاله)/دکتر حسین تهرانی
۸-اصول حسابداری۱/دکتر علیرضا ابراهیم زاده

 

گرد آوری با دخل و تصرف:میلاد محمدی

شهریور۹۸

 

تصاوير برگزيده 1

جستجو

پربحث ترين ها

آخرين نظرات

ديگر رسانه ها