بازديد: ۴۴۳
۰

معرفی کتاب

معرفی کتاب

برای اینکه یک ساعت با مردی بگذرانم، ۳۵۰ فرانک سوییس می‌گیرم. در واقع اغراق است. اگر درآوردن لباس‌ها را حساب نکنیم و تظاهر به محبت و صحبت دربارهٔ مسائل پیش پا افتاده و لباس پوشیدن را، کل این مدت می‌شود یازده دقیقه رابطه جنسی! یازده دقیقه! دنیا دور چیزی می‌گردد که فقط یازده دقیقه طول می‌کشد. به خاطر این یازده دقیقه است که در یک روز ۲۴ ساعته


(با این فرض که همه ی زن و شوهرها با هم عشق بازی میکنند ،که مزخرف است و دروغ) مردم ازدواج میکنن،خانواده تشکیل میدهند، گریه ی بچه ها را تحمل میکنند،مدام توضیخ میدهند که چرا دیر آمده اند خانه،به صدتا زن دیگر نگاه میکنند با این آرزو که با آنها چرخی دور دریاچه ژنو بزنند،برای خودشان لباسهای گران می خرند و برای زن هایشان لباس های گران تر،به فاحشه ها پول میدهند که جبران کمبودشان را در زندگی زناشویی بکنند و نمیدانند این کمبود چیست. همین یازده دقیقه، صنعت عظیم لوازم آرایش، رژیم‌های غذایی، باشگاه‌های ورزشی و پورنوگرافی را می‌گرداند؛ و وقتی مردها دور هم جمع می‌شوند، برخلاف تصور زن‌ها، اصلاً راجع به زن‌ها حرف نمی‌زنند.از کار و پول و ورزش حرف میزنند.یک جای کار تمدن ما ایراد اساسی دارد!(قسمتی از کتاب)

چنانچه آثار پائولو کوئلیو را دنبال نکرده اید شاید جملات او را در صفحات شبکه های اجتماعی رویت کرده باشید( البته جملات مربوط به پائولو کوئلیو نه آنهایی که مردم ایران به وی نسبت داده اند).او به دلیل داشتن قلم روان و ساده و در عین حال ساخت و پرداخت جزییات رویدادها و انتخاب سوژه های مناسب مورد توجه نه تنها ایرانیان بلکه جامعه ی جهانی قرار گرفته است.کتاب <یازده دقیقه> وی نیز از این قاعده مستثنا نیست.

یازده دقیقه داستان دختری نوجوان اهل برزیل است که همچون بسیاری از هم سن و سالان خود چشم انتظار مرد رویاهایش است تا سوار بر اسب سفید بیاید و او را از زندگی تکراری و خسته کننده و فقر نجات دهد اما به مرور زمان متوجه میشود که واقعیات با تصورات ذهنی او در تناقض اند.او بعد از آشنایی بیشتر با اندام خود و بحث خود ارضایی (که در کتاب سانسور شده) از زندگی مذهبی خود و کلیسا فاصله میگیرد و به واسطه یک رابط به کشور سوییس به قصد کار در مدلینگ مهاجرت میکند اما چندی بعد دومرتبه با واقعیاتی متفاوت روبرو میشود و به سمت روسپی گری کشیده میشود و ...

داستان حول چند محور اساسی نوشته شده:

1-جستجوی معنا

بلاتکلیفی و سرگردانی در جای جای داستان به چشم میخورد و دختر دایما به دنبال هدفی برای زندگی میگردد.او در ابتدا معنا را در پول وکسب تجربه و ماجراجویی می یابد و مدتی را به همین منوال گذران عمر میکند ولی در نهایت تغییر عقیده میدهد و معنا را در عشق واقعی که آن را وابسته به یک جسم نمیداند و حالت معنوی به آن میدهد می یابد و با ترک معشوقه خود میخواهد ثابت کند که عشق چیزی فراتر از این جسم است(جا دارد یادی کنیم از سورن کی یر کگارد که با معشوقه خود تصمیم به ترک یکدیگر گرفتند تا عشق را در اوج ترک گفته باشند و عشقشان ماندگار بماند که البته کگارد در اواخر عمر خود از این تصمیم خود سخت پشیمان بود!!)

2-سادیسم/مازوخیسم

از نگاه پائولو کوئلیو در داستان گویی رنج بردن و رنج دادن در عین وجود رنج برای انسان لذت نیز دارد و باعث بازشناسی خود واقعی هر شخص میشود.به این صورت که دختر با آگاهی به اینکه گفتن لغت-یواش تر- جنس مخالف را ترغیب به –تندتر- انجام دادن عمل سکس میکند اما همچنان آن را بازگو میکند و از آن لذت میبرد.و در پایان از اینکه تا آن حد لذت برده و تا آن روز به این جنبه از شخصیت(شاید هم هویت)خود آگاهی نداشته حس بیگانگی نسبت به خود پیدا میکند.

3-زندگی اجتماعی

اگر نگاه نقادانه به داستان داشته باشیم میتوان از جنبه های مختلف از جمله جنبه روانشناختی/جامعه شناسی/تفکر و اندیشه در پس داستان/نثر و زبان/راوی داستان و... را مورد ارزیابی قرار داد.اما شاید هدف پائولو کوئلیو را بتوان طرح سوال هایی برای همه ی ما دانست که یکبار دیگر بازنگری عقاید کنیم و شرطی شدنمان در برابر اتفاقاتی که تنها با گوشه چشم به آن مینگریم را مجددا مورد بررسی قرار دهیم.از جمله اینکه:

آیا روسپی ها تهدیدی برای بنیان خانواده محسوب میشوند یا برای جامعه مدرن امروزی(منظور جوامع مدرن جهان است نه ایران) یا حتی جوامع دیگر از ملزومات اند؟

آیا شخصی که روسپی میشود را باید محصول جامعه ی فاسد و مردسالار و فقر فرهنگی و اقتصادی باید دانست یا حتی در شرایط ایده آل هم این شغل محبوب میماند؟

اگر انسانها به دنبال منبع و معنایی باشند و بعد از مدتی متوجه شوند که انتخاب درستی نداشته اند آن وقت چه میشود؟چطور میتوانند به انتخاب بعدی خود برای معنا اطمینان کنند؟

حرف اخر:این کتاب تنها یکبار با تیراژ10100(چه عدد عجیبی) با ترجمه کیومرث پارسای توسط انتشارات نی نگار مشهد به چاپ رسیده است(با سانسور) و هم اکنون تنها نسخه های افست ان قابل دسترس است.

میلاد محمدی/آبان97

 

 

نظرات (۰)
هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی

تصاوير برگزيده 1

جستجو

پربحث ترين ها

آخرين نظرات

ديگر رسانه ها