۴ مطلب در مرداد ۱۳۹۸ ثبت شده است

راه خروجی نیست

No Exit یا به فارسی همان ( راه خروجی نیست) عنوان مقاله ای از ژان پل سارتر،متفکر و نویسنده ی فرانسوی است.داستان این مقاله بدین شرح است : افرادی  که اصلا همدیگر را نمی شناسند و اولین بار است همدیگر را می بینند در یک اتاق که هیچ درب خروجی ندارد حبس می کنند و کلیه ی امکانات زندگی را نیز برای آن ها فراهم می کنند.مکافات از جایی آغاز می شود که هر یک از این اشخاص سعی دارند که به دیگران بفهمانند که خودشان از دیگری بهتر و برتر هستند بنابراین رفتار آن ها و گفتارشان تماما خود ایده آلی است که ترسیم می کنند و با خود واقعی شان فاصله ی زیادی دارد.آن ها با این نقابی که به چهره می گذارند سعی می کنند که عزت نفس خود را حفظ کنند. هر چند که همه ی آن ها می دانند دیگران آن طور که از خود تعریف می کنند نیستند اما باید آنها را تحمل کنند چون راه خروجی نیست.این روند تا جایی ادامه پیدا می کند که در انتهای مقاله سارتر می نویسد که دوزخ عالمی دیگر با گدازه های آتش که انتظارمان را می کشد نیست بلکه دوزخ همین جهان است و دیگران ،که با نقابی که به چهره دارند مرتب سعی می کنند به ما بفهمانند از  ما بهتر هستند و ما مجبوریم آن ها را تحمل کنیم چون راه خروجی نیست.

دوزخ دیگران اند..(hell is other people)

 نمونه ی بارز چنین نقابی در جامعه ی ما نقاب ((من زرنگ هستم)) است.شخصی که این نقاب را به چهره دارد سعی می کند نشان دهد که من از بقیه بهتر و زرنگ تر هستم و من آدم معمولی نیستم.به طور مثال آقای "الف" در اتوبان می بیند که همه ی ماشین ها در ترافیک سنگینی هستند وارد شانه ی خاکی می شود و از چند صد نفر جلو می زند و بعد به داخل صف ماشین ها بر می گردد.او الان به خود تلقین می کند که زرنگ تر از بقیه است.البته فرهنگ جامعه نیز به خوبی همراه و مشوق آن فرد است و دیگران که او را می بینند به جای گوشزد به او ،می گویند "ببین چه زرنگه زودتر رفت" .یا مثلا آقای "ب"راننده تاکسی است و هر روز فریاد می زند تا مسافرانش تکمیل شده و حرکت کند اما روزی که باران می بارد آقای "ب" می گوید من فقط دربست می روم زیرا او معتقد است که باید از موقعیت مناسب استفاده کند و زرنگ باشد.

در موردی دیگر خانم "ت" به بانک می رود و نوبت می گیرد.شماره اش ۱۲۰ است.همان جا دوستش را می بیند که یک ساعت زودتر از او آن جا آمده. اتفاقا شماره ی ۲۴و۲۵ هم گرفته است.(یکی از زرنگی های جامعه ی ما این است که در صف بانک به جای یک نوبت،دو نوبت می گیرند چون معتقدند هر چیز که خوار آید یک روز به کار آید!!!!) او یکی از شماره ها را می گیرد و کارش را خیلی زودتر از دیگران انجام می دهد و خوشحال بانک را ترک میکند.

در واقع زرنگ در جامعه ی ما به کسی گفته می شود که به خوبی حق دیگران را می خورد و یک آب هم روش.

نقابی دیگر برای این که بهتر و برتر بودن خود را نشان دهند نقاب (چاپلوسی) است.شخص چاپلوس مکررا در حال تعریف و تمجید از مخاطب خود است.نمونه ی بارز آن را در  روابط بین دانشجو و استادهای دانشگاه می توان مشاهد کرد.دانشجو با تعریف کردن از نحوه ی تدریس استاد خود،شیوه ی بیان اش و دانش اش و حتی این که کدام افراد در غیاب استاد از او انتقاد کردند و یا اعتراض داشتند می خواهد استاد را متوجه این امر کند که او خودش فردی خوش قلب و روراست است.نمونه ی چاپلوسی را ما می توانیم در اکثر ادارات دولتی و غیر دولتی مشاهده کنیم.

در واقع چاپلوسی در جامعه ی ما به جای و به نشانه ی صداقت به کار می رود و فرد چاپلوس را آدمی صادق که تمام حقایق را به آن ها می گوید در نظر می گیرند.

البته تعداد این نقاب ها فراتر از دونقابی است که ذکر شد و نام بردن همه ی آن ها از حوصله ی این مقاله خارج است و نمونه های آورده شده صرفا برای ملموس کردن محتوای مقاله بود.شما دیگر چه نقاب هایی را می شناسید که با به چهره گذاشتن آن ها افراد سعی در بهتر و شایسته جلوه دادن خود هستند؟

شاید شما هم که هر بار پیغام مقالات جدید من را در گروه تلگرامی می بینید و آن را می خوانید حوصله تان سر برود و بگویید "باز هم این پیغام داد که بگه منم یه چیزی بلدم" .اگر این طور است از شما عذرخواهی می کنم و واقعا متاسفم،به هر حال شما هم باید من را تحمل کنید،راه خروجی نیست.

 

میلاد محمدی/مرداد ۹۸

 

 

مادرسالاری

یک مرد توسط چندین زن در جنگل مورد تجاوز جنسی قرار می گیرد، مردها برای ازدواج جهیزیه تهیه می کنند و مردها هستند که اگر از زندگی مشترکشان شکایت کنند به خانه ی مادرشان برگردادنده می شوند.

شاید جملات فوق در ابتدا قدری عجیب به نظر آید اما جالب است بدانید که قبل از دوره ی پدرسالاری یا مردسالاری که تقریبا از 12 هزار  سال قبل و با انقلاب کشاورزی به این شکلی که امروزه می بینیم مبدل شود،این زن ها بودند که رئیس قبیله بودند و باید و نبایدها را تعریف می کردند.باید توجه داشت که فقط زنان کهنسال نبودند که حق امر و نهی داشتند بلکه دختران از سنین کودکی و نوجوانی نیز دارای حقوق برتر نسبت به مردان بودند.ظاهرا یکی از دلایل شکل گرفتن این فرهنگ در گذشته ومقدس دانستن زن، برای قدرت بارور بودن او است(در گذشته قدرت بارور شدن را ستایش کرده اند).اینکه آیا در گذشته در تمام نقاط کره ی زمین در خشکی و موقعیت های جغرافیایی مختلف مادرسالاری وجود داشته است یا خیر دقیقا مشخص نیست ولی آنچه مسلم و واضح است و شواهد آن نیز موجود، این است که مادرسالارها در جنوب شرقی آسیا کماکان وجود دارند و حتی هرودوت ، پدر تاریخ جهان نیزاشاراتی به حکومت هایی(قبیله هایی) که در جنوب شرقی آسیا توسط زنان اداره می شود کرده است.از جمله مادرسالارهایی که هنوز وجود دارند می توان به لائو در تایلند،آمیس درتایوان،مادرسالارهای سوماترا،گارو در هند و موسو در چین اشاره کرد.البته تعداد این قبایل امروزه بسیار کم شده است ولی کماکان این تفکر را به ذهن ما راه می دهد که گویا واقعا قوانین و مقررات و ارزش ها دست ساخته ی بشراند و از فرهنگی به فرهنگ دیگر متفاوت، و نه قوانین الهی غیر قابل تغییر.متن زیر را که  قسمتی از مصاحبه ی اوریانا فالاچی،خبرنگار برجسته ی ایتالیایی با زنان مادرسالار اندونزی است آورده ام :

اولین سوال را چنین مطرح کردم :

-می خواهم بدانم در این منطقه زن ها چگونه حکومت می کنند؟

حوا یکی از زنان به من خیره شد و گفت :

چطور ؟ مگر در اروپا زنان حکومت نمی کنند؟

-خیر،در اروپا مردان حکومت می کنند.

نمی فهمم.

چنین توضیح دادم:

منظورم این است که در اروپا خانواده توسط یک مرد رهبری می شود و مرد نام خانوادگی خود را به زن و فرزندانش می دهد.

یعنی به جای اینکه زن نام خانوادگی خود را به مرد بدهد،مرد چنین کاری می کند و زن به هنگام تولد از نام خانوادگی پدر و مادرش استفاده نمی کند؟

-البته

آه،ولی قطعا مرد است که از زن اطاعت می کند، این طور نیست؟

-خیر،معمولا چنین نیست.این زن است که از مرد اطاعت می کند.کاظم خان مشغول ترجمه بود و به این جا که رسید شلیک خنده ی مادرسالارها فضا را پر کرد.گفتی خنده دارترین لطیفه ی سال را برایشان تعریف کرده باشم.یکی شکمش را گرفته بود،دیگری محکم بر زانوان خود می کوفت و مسن ترین زن نیز به شدت می خندید.

مسن ترین مادرسالارها سرش را به طرف من خم کرد و پرسید:

نزد شما چه کسی به خواستگاری مرد می رود؟

از کاظم خواستم برایش شرح دهد در اروپا معمولا مرد است که  از زن خواستگاری می کند و اگر عکس این موضوع روی دهد مردم عقیده دارند که زمانه عوض شده و فساد دنیا را گرفته.

حوا پرسید:

پس زن نمی تواند مردش را انتخاب کند؟

-معمولا خیر.

و اگر زنی مردی را در جنگل تصاحب(تجاوز) کند؟

-معمولا در اروپا مردان زنان را در جنگل تصاحب می کنند.

زنان یکی پس از دیگری به یکدیگر خیره شدند و آن وقت همه با هم نگاه پرسشگرشان را  متوجه ی من کردند.احساس کردم مرا دیوانه پنداشته اند.

یکی از زنان پرسید:

پس این زن است که پس از ازدواج باید در خانه ی مرد زندگی کند؟

-البته

بازهم زنان یکی پس از دیگری به یکدیگر نگاه کردند و بعد که متوجه شدند یکی از آن ها پرسید:

و اگر زنی خرج مردش را تقبل نکند مرد می تواند درخواست طلاق دهد؟

-در اروپا این مرد است که خرج زن را می دهد.

چنانچه بخواهیم غلظت این مادرسالاری را در 12 هزار سال قبل و پیشتر از آن کم کنیم شاید بتوان به نظر آقای دکتر سیامک ستوده بسنده کرد که به جای مادرسالاری واژه ی مادرباوری را استفاده می کند و معتقد است مادرباوری دوره ای از تاریخ است که حقوق زن و مرد و برش حرف آن ها در تصمیمات هم حقا و هم در واقعیت برابر بوده است.

آن چه مسلم و انکارناپذیر است قدرت و صلاحیت زنان در تمام امور و موکدا در تمام امور را در گذشته نشان می دهد که خود نشانگر این شایستگی است که امروزه نیز می تواند با حقوق کاملا برابر در جامعه ،همراه مردان زندگی کند.

 

میلاد محمدی/مرداد98

 

 

 

 

 

 

معرفی کتاب 3

معرفی ده کتاب پیشنهادی:


فلسفه ی تنهایی/لارنس اسونسن


جنس ضعیف/اوریانا فالاچی


نامه به کودکی که هرگز زاده نشد/اوریانا فالاچی


بار هستی/میلان کوندرا


حرف هایی برای امروزی ها/محمدرضا سرگلزایی


من ملاله هستم/ملاله یوسف زی


جاناتان مرغ دریایی/ریچارد باخ


عصبیت و رشد آدمی/کارن هورنای


روانشناسی زنان/کارن هورنای


تحلیل رفتار متقابل/اریک برن


میلاد محمدی/مرداد98




معرفی فیلم 2

لیست ده فیلم پیشنهادی :


rain man /1988


forrest gump /1994


memento /2000


the truman show /1998


one flew over the cuckoo's nest /1975


saving private ryan /1998


the kid /1921


ayla the daughter of war /2017


ruben brandt collector /2018


boys dont cry /1999


میلاد محمدی/مرداد 98

تصاوير برگزيده 1

جستجو

پربحث ترين ها

آخرين نظرات

ديگر رسانه ها